این شعرو شخصی محترمی خودشون گفتن.خوشحال میشم نظرتون درموردش بگید.....مرسی...

 

 

باز من و شب تنهایی هر دومون /

منم ی کوچه که خیسه ازبارون./

طبق معلوم قدم زنون رد میشم از کنار باغچتون/

زیرلب همش میگم خدا چرا تنهامنم /

چرا ندارم همدمی.میگم که با دنیا بدم/

چرا تو این زمونه به من میگن دیوونه/

مگه گناهم چیه که دلم سرگردونه/

رفت به سوی اسمون.چشمای من خیلی اروم/

یادم اومد ی روزی میشدم باهاش اروم/

دوباره گلایه هام شروع شد از خداجون/

چرا ندارم ستاره ای تو اسمون/

ستارمو من از تو میخوام خدایا/

چرا منو تنها گذاشت تو دنیا./

هدیه دادی به من .انو ی روز ی خدایا/

وای چه بی تفاوت کردیش از من جدا./

ما ادما که هیچ وقت پس نمیگیریم هدیه رو/

تو که دیگه خدایی چرا گرفتیش اونو......

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در  چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:33  توسط maryam16.18 

[ طراح قالب وبلاگ : سیلور سون ] [ Weblog Themes By : SilverSeven.IR ]